امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 11 روز سن داره

امیرعلی نفس مامان وبابا

واژه نامه

افتادم=فتادم              برندار=برنکن        سلامتم=سالمتم     خداحافظ=خفافظ               گلابی=گبالی       وقتی کاری نمیتونه انجام بده بهش میگم بیاکمکت کنم میگه بلدم بلدم وقتی باباش بهش میگه بیام بوست کنم میدوه فرارمیکنه میگه کمک کمک وقتی لپاشومیکشم میگه اذیت نکن عزیزم وقتی میخوادچیزی بهمون بده میگه بفما (بفرما)   وقتی چیزی براش میارم که بخوره میگه دست ددنکن بهش میگم کیوبزرگ دوست داری میگه بایی مایی هرزنی که...
10 شهريور 1391

تفریح

یکشنبه(روزعیدفطر)باخانواده عمه وعمووپسرعمه های شوهری رفتیم قدمگاه سده برای تفریح جای همتون خالی اینم چندتاعکس ازامیرعلی جون این عکسوتومسیرازش گرفتم که 6تاماشینونگه داشت که بره پیش ببعی ها دیروزم بابابایی وامیرعلی جون رفتیم اصفهان جاتون خالی شوهری سنگ تمام گذاشت کلی بهمون خوش گذشت دست گلش دردنکنه اینم چندتا عکس توباغ پرندگان ...
3 شهريور 1391

خدایا...

خدایازیباترین سرنوشت رابرای امیرعلی عزیزم مقدرکن... خدایابهترین روزگاران رابرایش رقم بزن... خدایادرتمامی لحظات اورادریاب... مباداخسته-بیمار-افتاده یاغمگین شود... دلش راسرشارازشادی کن وآنچه راکه به بهترین بندگانت عطامیکنی به اوهم عطاکن...                                                 الهی آمین ...
24 مرداد 1391

فیگور

اینم فیگورهای جدیدامیرعلی جون اینجاهم صدای اذان اومددستای نازوکوچیکشوبرده بالابرای دعاکردن ...
18 مرداد 1391

واژه نامه 22ماهگی

گیلاس=گیساس هندوانه=هنون شلوار=شوال ساعت=ساته پی پی=بی بی نمیخوام=نخوام بالشت=باشل لپتاپ=لاتاپه ماشین پلیس=خوابیده بزرگ=گنه کوچک=توتول افتادم=فتادم کثیف=تثیف دستکش=دسیش هلیکوپتر=هتوکله ناقلا=ناگول سلامتی=سلمتم دختر=دخله فلفل دلمه=چسب هلو=لولو عروسکها=عسکا دکتر=دگ دگ نشست=نتس موگیر=موگلی ناخن=ناخان ...
18 مرداد 1391

سوار

نمیدونم چه اصراریه سوارچرخ وموتورهای کوچولوش بشه اینم عکس جیگرکم که کارتهای بن بن بن چیده مرتب روی مبل ونشسته تاخستگی درکنه ...
18 مرداد 1391

22ماهگی

عزیزدلم هرچی بزرگترمیشه ماشالله شیرین زبونترمیشه وصدالبته هم زورتر چنروزپیش میخواستیم بریم بیرون رفتیم توی پارکینگ آقای همسایمون(آقای نقیبی)اونجابودباهاش احوالپرسی کردیم.دیروزامیرعلی رفته بودباباباش توکوچه آقای نقیبی ردمیشه امیرعلی میگه:سلام نگیبی وقتی میخوایم بریم بیرون همین که میشینه توماشیم میگه باباناناخوشتله(آهنگ خوشگل)بعدشم ازسرکوچه که میپیچیو بطرف خیابون میگه بابادنبال خوابیده(یعنی بریم دنبال ماشین پلیس) هرچیزی که خیلی دوست داره مثلاخیاروپسته و...میگه مامان گنده بده شباکه میخوادبخوابه تااتمام حجت نکنه نمیخوابه اول میگه مامان فردا ددلا(برون بریم)بعدشم تندتندمیگه خاله جی تی آ(یعنی بریم پیش خاله ریحانه برام بازی جی تی ...
13 مرداد 1391

تب

خاله نازی اومده اینجا دیشبم عروسی دخترخاله حمیده بودانشالله که خوشبخت بشن ولی امیرعلی جونم نتونست بیادآخه جمعه بعدازظهرتب کرده بودتادیشب تب داشت وکم حوصله بودوبیحال.دیروزیه سررفتیم خونه مامان بزرگ فروغ(مامان بابایی)تاعموامیرحسین دیدگفت امیرحسین چمنا(نزدیک خونشون فضاسبزه)باامیرحسین رفت توچمن هاوهرکارش کردم نیومدمامان فروغ هم گفت حالاکه نمیخوادبیادشمابرید.ماهم اومدیم خونه آماده شدیم ورفتیم عروسی شب ساعت1رفتیم دنبالش هنوزبیداربودومنتظر.دیشب که خسته بوداومدیم خونه خوابیدولی صبح که بیدارشداینقدرگریه کردوباناخناش صورتموکند عصری هم خیلی بداخلاق ونق نقوبودفکرکنم بخاطردیشب ناراحت بود  یه روزقبل ازمریضیش بعدازخوردن ناهار(ماکارونی) امیرعل...
18 تير 1391