عید1392
عیدامسال سومین عیدی بودکه خدای بزرگ امیرعلی جونموبهمون هدیه دادامیدوارم امسال هم برای همه وخانواده ام توام ازعشق وسلامتی باشهبسلامتی پروژه مای بیبی امیرعلی هم به پایان رسیدروزاول جیش میکردتوشلوارش بعدمیگفت جیش دارم ولی ازروزدوم تقریبایکی درمیان خبرمیکرددیگه ازروزسوم همشوخبرکردولی تاچندروزپیپیاشوخبرنمیکردکه اونم شکرخدادرست شدودیگه خبرمیکنه خودمم یه دوهفته ای سعی کردم نرم زیادبیرون ازخونه که نخوام مای بیبیش کنم یه دوبارم که مای بیبیش کردم موقعی که جیش داشت میگفت بریم دستشویی که بازش کردم.الانم دیگه خبرمیکنه ولی بیشتروقتاهم دستشوییشونگه میداره
توپست قبلی درموردمریضی وتب ولرزامیرعلی نوشته بودم متاسفانه هنوزم خوب نشده سه روزاول تب داشت که بااستامینوفن کنترل شدوخوب شدبعدش شروع کردبه سرفه کردن که بازم بردمش دکترگفت سرفه هاش خروسکی شده بایدآمپول بزنه یه آمپول بهش زدیم بعدازدوروزسرفه هاش تموم شدولی دوباره دوروزبعدش آبریزش وسرفه شروع شدبازم بردمش دکترگفت سرماخوردگی توبدنش کهنه شده بوده حالاداره خودشونشون میده دوتاشیشه اریترومایسین نوشته براش که شش ساعتی بخوره انشالله که سرماخوردگیش برطرف بشه
امیرعلی عاشق هندونه هست
توی این عکس هم بابابابزرگ وخاله نازی اینارفته بودیم تفریح
عروسی دخترخالم مریم جونی که1فروردین بود
شیطنتهای امیرعلی وهستی(نوه عمه بابایی)خونه بابابزرگ شوهریم روزسوم فروردین
نهم ودهم فروردین رفتیم اصفهان تفریح
باغ پرندگان
کلیسا
فیگورهای جدیدگل پسرم