شیطونم
دیروزپسرم اولین آرزوشوبازگوکرد:گفت مامان دلم میخوادپروازکنم نمیدونم این حرفش ازکجاسرچشمه گرفته ولی خیلی قشنگ وازته دلش گفت امیرعلی بردم حمام قبل ازآبکشش گفتم صبرکن لیفتوبشورم بعدآبکشت کنم اولش چیزی نگفت یه دفعه دیدم شروع کرددادزدن گفت:بدولرزکردم صبح خوروشت ریختم توزودپزوقتی آبش جوش میادسوت میزنه همین که صدای سوتش دراومدگفت پاشوپاشوغذات سوخت همش سواراین چرخ کوچولومیشه میگه خبافظ(خداحافظ)من دارم میرم مدرسه ...
نویسنده :
مامانی
21:47