امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره

امیرعلی نفس مامان وبابا

محرم92

امیرعلی جونم هرروزصبح که چشماتوبازمیکنی اگه پیشت نباشم کلی صدام میکنی ومیگی بیاپیشم بخواب بعدازنیم ساعت که پیشت میخوابم پامیشی میگی خوب حالانوبت سی دی گذاشتن واقعاخسته شدم ازقیافه باب اسفنجی ومک کویین روزی ده باراینارومیبینی دستشویی رفتنت هم که همش بازوره والتماس بااین همه اسباب بازی که داری همش حوصلت سررفته ونق میزنی وبهونه میگیری خیلی دوست داشتم آدم حوصله داری بودم وهمه کارهاتوبدون کوچکترین اعتراضی تحمل میکردم ولی حیف که کم طاقتم ودلم میخوادهمیشه منظم ومرتب باشی اتاقت هرروزمرتب باشه و...میدونم کارم اشتباهه ولی دارم سعی میکنم کمی بیخیال بشم اینجوری به نفع هردوتامونه جدیدادیگهplay 2(پلی استیشن)هم بازی میکنی اینم عکسای محرم امسال ...
24 آبان 1392

بازمانده های تولد

امیرعلی قشنگم امسالم نتونستم برات تولدبگیرم چون عمه بابایی فوت کردوعذادارشدیم.ولی بابابزرگ ومامان بزرگ وخاله ریحانه وخاله نازی ودایی علی برات یه کیک وچندتاکادوگرفتن.دستشون دردنکنه اینم اولین عکس3در4که برای دفترچه بیمه میخواستیم.البته این عکس کیفیت نداره چون باگوشی ازروی عکست گرفتم. الانم که دیگه شکرخداسه سالت تموم شده وواردچهارسالگی شدی هرروزم شیطون تروزورترمیشی.ماشالله زبونتم اینقدشیرین ودرازشده که اصلانمیتونم جلوتوبگیرم همین که سالمی خداروروزی صدهزززززززززززززززززززاربارشکرمیکنم توی خونه هم که دیکتاتوری.همین که من وبابایی میخوایم تلویزیون ببینیم سریع میری وبرای خودت باب اسفنجی وماشینهاو...میذاری.هرروزم که یه پازل جدیدازمون...
6 آبان 1392
1