امیرعلی نفس مامان وبابا

دیروزوقتی که نشستیم توماشین بابایی امیرعلی جونم یه کارجالب کردانگشت اشارشوگذاشت روبالابرشیشه ماشن که بیاره پایین(من همین که میشینم توماشین اول شیشه رومیدم پایین)   قهرکردنم یادگرفته دیشب وقتی داشتم اسباب بازیاشوجمع میکردم هی یه چیزایی میگفت(بببب ددد)وهی کپلی روزمین میخوابیدپامیشدیه کم نگاه میکردودوباره یه چیزایی میگفت ومیخوابید(که چراداری اسباب بازیاموجمع میکنی)   دیروزیه شیشه نوشابه دستش بودتوش یه کم نوشابه بوددیدم رفت لیوانشوآوردهی شیشه رومیزدبه لیوان ومیگفت ماما ماما(یعنی نوشابه برام بریزتولیوان بخورم)   صدای ماشین بابامومیشناسه همین که صدای ماشینش میادمیره پشت درومیگه بابزگ   وقتی داریم دربارش حرف ...

دنیایم رامیدهم برای لبخندت.هراسی نیست شادکه باشی دوباره دنیاازآن من است ...

امیرعلی جون وقتی چیزی دستشه که دوستش داره وبه زوربهمون میخوادبده دندوناشوبهم فشارمیده وبه زورلبخندمیزنه ...

امروزصبح امیرعلی جون باسه روزتاخیر(به علت تب)واکسن یکسالگیشوزد(ران پای راست)همین که خوابوندمش روی تخت گریه کردتاوقتی که بلندش کردم ولی خداروشکرواکسنش بعدش نه تب داشت ونه درد. آخیششششششششششششش خیالم راحت شدخیلی دلشوره واکسنشوداشتم دیشب تاصبح توخواب صدباررفتم درمانگاه واومدم بعدش هم باامیرعلی ومادرجون فروغ رفتیم بازاربرای گل پسرخریدکردیم که البته مادرجون فروغ تموم هزینه های خریدرامتحمل شد. براش کاپشن وجوراب مردعنکبوتی وکفش اسپرت چراغدارو بلوزبافتنی وسویشرت کلاه داروکلاه خرسی خریدیم     ...

امیرعلی جونم تازگیهازبون درازشده همین که میگیم کوزبون امیرعلی سریع توهرموقعیتی باشه زبونشودرمیاره. ...

امیرعلی جونم خداروشکرحالش بهترشده فردامیخوام ببرمش واکسن بزنه.خداکنه خیلی دردنداشته باشه وپسرم اذیت نشه. ...

من وبابایی کلی بلوزوشلوارخشگل خشگل براش گرفتیم   مادرجون فروغ سه چرخه براش خرید   مادرجون فاطمه هم اسباب بازی خونه سازی وعروسک ویه کلاه   دایی علی هم بهش پول داد ...