امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 11 روز سن داره

امیرعلی نفس مامان وبابا

تب ولرز

1390/7/26 18:02
نویسنده : مامانی
1,572 بازدید
اشتراک گذاری

صبح میخواستم بامامانموامیرعلی بریم خیابون که دیدم برخلاف هرروزهمین که اسم ددمی اومدامیرعلی میپریدازجاش فقط گریه میکردوهی می اومدتوبغلم.یه لحظه احساس کردم داره میلرزه وناله میکنه دیدم نه لرزش ادامه پیداکردخداروشکربابایی اومده بودخونه کارداشت که بهش گفتم سریع بریم دکتربچم لرزکرده تارفتیم مطب دکترفقط ناله کردولرزیدمنم تومطب گریم گرفت تااومدنوبتمون بشه فقط دعاخوندموگریه کردم.وقتی رفتیم پیش دکترتبشوگرفت گفت تبش روی39رفته اگه یه کم دورترآورده بودینش تبش رفته بود40خدایی نکرده تشنج میکرد.من اصلامتوجه تبش نشده بودم به دکترگفتم چون دیدم میلرزه آوردمش اصلامتوجه تبش نشدم دکترش گفت تب بچه هاخیلی زودمیره بالاودست وپاوصورتشون سردمیشه ولی شکم وبدنشون داغ...

خداروصدهزارمرتبه شکرکه زودی بردیمش دکترحالاپسرم دارومیخوره  تاتبش بیادپایین.

فردام تولدشه ولی دکترگفت فعلاواکسنشونزنیدتاتبش تنطیم بشه توهفته آینده بزنید.انشالله زودی خوب بشی عزیزمامان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

khale nazi
26 مهر 90 23:19
بمیرم الهی چرا اینجوری شدی خداروشکر که زود رفتید دکترآجی
مامان سام
26 مهر 90 23:30
الان خيلي فصله بديه مواظب اميرعلي جون باشين.ايشالا زود زود حالش خوب شه
مامان آریان جون
27 مهر 90 23:50
الهی که زود زود خوب بشی خاله