22ماهگی
عزیزدلم هرچی بزرگترمیشه ماشالله شیرین زبونترمیشهوصدالبته هم زورتر
چنروزپیش میخواستیم بریم بیرون رفتیم توی پارکینگ آقای همسایمون(آقای نقیبی)اونجابودباهاش احوالپرسی کردیم.دیروزامیرعلی رفته بودباباباش توکوچه آقای نقیبی ردمیشه امیرعلی میگه:سلام نگیبی
وقتی میخوایم بریم بیرون همین که میشینه توماشیم میگه باباناناخوشتله(آهنگ خوشگل)بعدشم ازسرکوچه که میپیچیو بطرف خیابون میگه بابادنبال خوابیده(یعنی بریم دنبال ماشین پلیس)
هرچیزی که خیلی دوست داره مثلاخیاروپسته و...میگه مامان گنده بده
شباکه میخوادبخوابه تااتمام حجت نکنه نمیخوابه اول میگه مامان فردا ددلا(برون بریم)بعدشم تندتندمیگه خاله جی تی آ(یعنی بریم پیش خاله ریحانه برام بازی جی تی آیباره)
امیرحسین چمنا(باعموامیرحسین بره توچمن هابازی کنه)
موتور دایی چرخ عمو آب سنگ گنده(سنگ بزرگ بندازه توآبها)
وبعدش انشالله به امیدخدابه خواب میرود
دیروز100تومن کاغذی مچاله شده تودستش بودگفت مامان بریم ددلا پیزا نوشابه گوشی موتور
پسرساده لوحه من دیگه خبرنداره 100تومن دیگه براصدقه هم نمیشه
وقتی خیلی التماس دعاداره وبحث شکمشه بهم میگه مامان سمینه جون(سمیه)
آخرین دندوناشم داره درمیادودستش همش تو دهنشه وقتی هم بهش میگم دستتونکن تودهنت میگه نیخوام(نمیخوام)
غذاخوردن که تموم میشه حتمااگه یه قاشقم شده بایدکمکم بیاره توآشپزخونه(خداکنه همین جور کاری بمونه)عاشق آب بازیه واینکه سنگ گنده(بزرگ)یاتوتول(کوچک)بندازه توآب.ولی نمیدونم چراجدیداتوحمام که میبرمش گریه میکنه؟؟
اینم چندتاعکس جدید
اینجامیخواست باموتورش تک بندازه که بالاخره موفقم شد
اینم ماشین جدیدش که امروزبراش خریدیم